دیوان شمس/پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۱۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد)
از مولوی
'


پنبه ز گوش دور کن بانگ نجات می‌رسد آب سیاه درمرو کب حیات می‌رسد نوبت عشق مشتری بر سر چرخ می‌زند بهر روان عاشقان صد صلوات می‌رسد جمله چو شهد و شیر شو وز خود خود فقیر شو زانک ز شه فقیر را عشر و زکات می‌رسد رحمت اوست کب و گل طالب دل همی‌شود جذبه اوست کز بشر صوم و صلات می‌رسد در ظلمات ابتلا صبر کن و مکن ابا کب حیات خضر را در ظلمات می‌رسد