تفاوت میان نسخههای «فروغی بسطامی (غزلیات)/آن را که اول از همه خواندی به سوی خویش»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|آن را که اول از همه خواندی به سوی خویش|آخر به کام غیر مرانش ز کوی خویش}} | {{ب|آن را که اول از همه خواندی به سوی خویش|آخر به کام غیر مرانش ز کوی خویش}} | ||
{{ب|جویی ز خون دیده گشادم به روی خویش|بر روی خویش بستهام آبی ز جوی خویش}} | {{ب|جویی ز خون دیده گشادم به روی خویش|بر روی خویش بستهام آبی ز جوی خویش}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۱۱
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (آن را که اول از همه خواندی به سوی خویش) از فروغی بسطامی |
' |
آن را که اول از همه خواندی به سوی خویش | آخر به کام غیر مرانش ز کوی خویش | |
جویی ز خون دیده گشادم به روی خویش | بر روی خویش بستهام آبی ز جوی خویش | |
نتوان به قول زاهد بیهودهگوی شهر | برداشت دل ز شاهد پاکیزه خوی خویش | |
کی میرسی به حلقهی رندان پاکباز | تا نشکنی ز سنگ ملامت سبوی خویش | |
ای نوبهار حسن خزانت ز پی مباد | گر تر کنی دماغ ضعیفم به بوی خویش | |
هر بستهای گشاده شود آخر از کمند | الا دلی که بستیش از تار موی خویش | |
گیرد سپهر چشمهی خورشید را به گل | گر بامداد پرده نپوشی به روی خویش | |
دانی چرا نشسته به خاکستر آفتاب | تا بنگری در آینه روی نکوی خویش | |
من جان به زیر تیغ تو آسان نمیدهم | تا بر نیارم از تو همه آرزوی خویش | |
بوسیدن گلوی تو بر من حرام باد | گر در محبت تو نبرم گلوی خویش | |
امشب فروغی آن مه بیدار بخت را | در خواب کردم از لب افسانهگوی خویش |