تفاوت میان نسخههای «فروغی بسطامی (غزلیات)/خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی|دیوانگان سلسلهات را رها کنی}} | {{ب|خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی|دیوانگان سلسلهات را رها کنی}} | ||
{{ب|کار جنون ما به تماشا کشیده است|یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی}} | {{ب|کار جنون ما به تماشا کشیده است|یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۳
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی) از فروغی بسطامی |
' |
خوش آن که حلقههای سر زلف واکنی | دیوانگان سلسلهات را رها کنی | |
کار جنون ما به تماشا کشیده است | یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی | |
کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت | مویم سفید سازی و پشتم دوتا کنی | |
تو عهد کردهای که نشانی به خون مرا | من جهد کردهام که به عهدت وفا کنی | |
من دل ز ابروی تو نبرم به راستی | با تیغ کج اگر سرم از تن جدا کنی | |
گر عمر من وفا کند ای ترک تندخوی | چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی | |
سر تا قدم نشانهی تیر تو گشتهام | تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی | |
تا کی در انتظار قیامت توان نشست | برخیز تا هزار قیامت به پا کنی | |
دانی که چیست حاصل انجام عاشقی | جانانه را ببینی و جان را فدا کنی | |
شکرانهای که شاه نکویان شدی به حسن | میباید التفات به حال گدا کنی | |
حیف آیدم کز آن لب شیرین بذلهگوی | الا ثنای خسرو کشورگشا کنی | |
ظل اله ناصردین شاه دادگر | کز صدق بایدش همه وقتی دعا کنی | |
شاها همیشه دست تو بالای گنج باد | من هی غزل سرایم و تو هی عطا کنی | |
آفاق را گرفت فروغی فروغ تو | وقت است اگر به دیدهی افلاک جا کنی |