تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش|نفس اگر سر بکشد گوش کشان میکشدش}} | {{ب|بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش|نفس اگر سر بکشد گوش کشان میکشدش}} | ||
{{ب|جان دل اصل دل و اصل دلت فصل دلست|وگرش او ندهد جان ز کی باشد مددش}} | {{ب|جان دل اصل دل و اصل دلت فصل دلست|وگرش او ندهد جان ز کی باشد مددش}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۳
' | دیوان شمس (غزلیات) (بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش) از مولوی |
' |
بر ملک نیست نهان حال دل و نیک و بدش | نفس اگر سر بکشد گوش کشان میکشدش | |
جان دل اصل دل و اصل دلت فصل دلست | وگرش او ندهد جان ز کی باشد مددش | |
دل ز دردش چه خوشیها و طربها دارد | تو مگیر آن کرم وان دهش بیعددش | |
ملک الموت برید از دلم آن روز طمع | که مشرف شدم از طوق حیات ابدش | |
برد سود دو جهان و آنچ نیاید به زبان | کاروانی که غم عشق خدا راه زدش | |
سوسن استایش او کرد کز او یافت زبان | سرو آزادی او کرد که بخشید قدش | |
بلبل آن را بستاید که زبانش آموخت | گل از او جامه دراند که برافروخت خدش | |
کیست کو دانه اومید در این خاک بکاشت | که بهار کرمش بازنبخشید صدش | |
میوه تلخ و ترش خام طمع بود ولی | آفتاب کرم تو به کرم میپزدش | |
آفتاب از پی آن سجده که هر شام کند | چه زیان کرد از آن شاه که جان شد جسدش | |
همه شب سجده کنان میرود و وقت سحر | روش بخشد که بمیرد مه چرخ از حسدش | |
هر که امروز کند شهوت خود را در گور | هر یکی حور شود مونس گور و الحدش | |
هر کی او اسب دواند به سوی گمراهی | کند آن اسب لگدکوب نکال از لگدش | |
بهل ابتر تو غزل را به ازل حیران باش | که تمامش کند و شرح دهد هم صمدش |