تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ|رسید بر سر من بعد از آن ز هر سو سنگ}} | {{ب|چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ|رسید بر سر من بعد از آن ز هر سو سنگ}} | ||
{{ب|هزار سنگ ز آفاق بر سرم آید|چنان نباشد کز دست یار خوش خو سنگ}} | {{ب|هزار سنگ ز آفاق بر سرم آید|چنان نباشد کز دست یار خوش خو سنگ}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۰
' | دیوان شمس (غزلیات) (چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ) از مولوی |
' |
چو زد فراق تو بر سر مرا به نیرو سنگ | رسید بر سر من بعد از آن ز هر سو سنگ | |
هزار سنگ ز آفاق بر سرم آید | چنان نباشد کز دست یار خوش خو سنگ | |
مرا ز مطبخ عشق خوش تو بویی بود | فراق میزند از بخت من بر آن بو سنگ | |
ز دست تو شود آن سنگ لعل میدانم | به امتحان به کف آور به دست خود تو سنگ | |
اگر فتد نظر لطف تو به کوه و به سنگ | شود همه زر و گویند در جهان کو سنگ | |
سخای کف تو گر چربشی به کوه دهد | دهد به خشک دماغان همیشه چربوسنگ | |
ز لطف گر به جهان در نظر کنی یک دم | روان کند ز عرق صد فرات و صد جو سنگ | |
اگر ز آب حیات تو سنگ تر گردد | حیات گیرد و مشک آکند چو آهو سنگ | |
به آبگینه این دل نظر کن از سر لطف | که می طلب کند از وصل تو به جان او سنگ | |
عصای هجر تو گویی عصای موسی بود | ز هر دو چشم روان کرد آب و هر دو سنگ | |
ز بخت من ز دل تو سدیست از آهن | که آهن آید فرزند از زن و شو سنگ | |
کنون ز هجر زنم سنگ بر دلم لیکن | بیاورید ز تبریز نزد من زو سنگ | |
ز بس که روی نهادم به سنگ در تبریز | به هر طرف دهدت خود نشانه رو سنگ | |
نگردم از هوسش گر ببارد از سر خشم | به سوی جان و دلم درشمار هر مو سنگ | |
ولیک از کرم بینظیر شمس الدین | کجاست خاک رهش را امید و مرجو سنگ | |
دعای جانم اینست که جان فدای تو باد | وگر زنند همه بر سر دعاگو سنگ |