تفاوت میان نسخههای «مثنوی معنوی/ادب کردن شیر گرگ را کی در قسمت بیادبی کرده بود»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|گرگ را بر کند سر آن سرفراز|تا نماند دوسری و امتیاز}} | {{ب|گرگ را بر کند سر آن سرفراز|تا نماند دوسری و امتیاز}} | ||
{{ب|فانتقمنا منهم است ای گرگ پیر|چون نبودی مرده در پیش امیر}} | {{ب|فانتقمنا منهم است ای گرگ پیر|چون نبودی مرده در پیش امیر}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۴
' | دفتر اول مثنوی (ادب کردن شیر گرگ را کی در قسمت بیادبی کرده بود) از مولوی |
' |
گرگ را بر کند سر آن سرفراز | تا نماند دوسری و امتیاز | |
فانتقمنا منهم است ای گرگ پیر | چون نبودی مرده در پیش امیر | |
بعد از آن رو شیر با روباه کرد | گفت این را بخش کن از بهر خورد | |
سجده کرد و گفت کین گاو سمین | چاشتخوردت باشد ای شاه گزین | |
وان بز از بهر میان روز را | یخنیی باشد شه پیروز را | |
و آن دگر خرگوش بهر شام هم | شبچرهی این شاه با لطف و کرم | |
گفت ای روبه تو عدل افروختی | این چنین قسمت ز کی آموختی | |
از کجا آموختی این ای بزرگ | گفت ای شاه جهان از حال گرگ | |
گفت چون در عشق ما گشتی گرو | هر سه را بر گیر و بستان و برو | |
روبها چون جملگی ما را شدی | چونت آزاریم چون تو ما شدی | |
ما ترا و جمله اشکاران ترا | پای بر گردون هفتم نه بر آ | |
چون گرفتی عبرت از گرگ دنی | پس تو روبه نیستی شیر منی | |
عاقل آن باشد که عبرت گیرد از | مرگ یاران در بلای محترز | |
روبه آن دم بر زبان صد شکر راند | که مرا شیر از پی آن گرگ خواند | |
گر مرا اول بفرمودی که تو | بخش کن این را که بردی جان ازو | |
پس سپاس او را که ما را در جهان | کرد پیدا از پس پیشینیان | |
تا شنیدیم آن سیاستهای حق | بر قرون ماضیه اندر سبق | |
تا که ما از حال آن گرگان پیش | همچو روبه پاس خود داریم بیش | |
امت مرحومه زین رو خواندمان | آن رسول حق و صادق در بیان | |
استخوان و پشم آن گرگان عیان | بنگرید و پند گیرید ای مهان | |
عاقل از سر بنهد این هستی و باد | چون شنید انجام فرعونان و عاد | |
ور بننهد دیگران از حال او | عبرتی گیرند از اضلال او |