تفاوت میان نسخههای «فروغی بسطامی (غزلیات)/ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد|باز این فتنه ندانم که چه در سر دارد}} | {{ب|ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد|باز این فتنه ندانم که چه در سر دارد}} | ||
{{ب|یارب از زلف پریش تو دلم جمع مباد|که پریشانی او عالم دیگر دارد}} | {{ب|یارب از زلف پریش تو دلم جمع مباد|که پریشانی او عالم دیگر دارد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۸
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد) از فروغی بسطامی |
' |
ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد | باز این فتنه ندانم که چه در سر دارد | |
یارب از زلف پریش تو دلم جمع مباد | که پریشانی او عالم دیگر دارد | |
ماه نو در فلک از دست غمش شد به دو نیم | خم ابروی تو اعجاز پیمبر دارد | |
دعوی عشق کسی راست مسلم که مدام | اشک سرخ و رخ زرد و تن لاغر دارد | |
تنگ عیشی نکشد آن که ز خون آب جگر | دم به دم بادهی گلرنگ به ساغر دارد | |
آن که بر آب بقا شد کرمش رهبر خضر | خبر از تشنگی کام سکندر دارد | |
گر نمیکشت مرا، خلق نمیدانستند | که دم از عشق زدن این همه کیفر دارد | |
اشک عشاق کجا در نظرش میآید | لب لعلی که بسی ننگ ز گوهر دارد | |
حال ما بیرخ آن ماه کسی میداند | که ز شب تا به سحر دیده بر اختر دارد | |
طوف بتخانه فروغی چه کند گر نکند | که بتان شکر و او هم دل کافر دارد |