تفاوت میان نسخههای «فروغی بسطامی (غزلیات)/دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی|اما نمیتوان گفت با هیچ نکتهدانی}} | {{ب|دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی|اما نمیتوان گفت با هیچ نکتهدانی}} | ||
{{ب|اسرار عشقم آخر افتاد بر زبانها|از بس که وصف او را گفتم به هر زبانی}} | {{ب|اسرار عشقم آخر افتاد بر زبانها|از بس که وصف او را گفتم به هر زبانی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۵
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی) از فروغی بسطامی |
' |
دوشینه خود شنیدم یک نکته از دهانی | اما نمیتوان گفت با هیچ نکتهدانی | |
اسرار عشقم آخر افتاد بر زبانها | از بس که وصف او را گفتم به هر زبانی | |
هر شامگه به یادش خفتم به لالهزاری | هر صبح دم به بویش رفتم به بوستانی | |
تخم وفای او را کشتم به هر زمینی | خار جفای او را خوردم به هر زمانی | |
در گردنم فکندهست گیسوی او کمندی | بر کشتنم کشیدهست ابروی او کمانی | |
پیکان عشق جانان تا پر نشسته برجان | هرگز چنین خدنگی ننشسته بر نشانی | |
در عالم جوانی کاری نیامد از من | دستی زدم به پیری در دامن جوانی | |
در وادی محبت حال دلم چه پرسی | کردی فتاده دیدم دنبال کاروانی | |
ای آن که زیر تیغش امید رحم داری | ترسم نکرده باشی رحمی به خسته جانی | |
بر بسته سحر چشمش دست قوی دلان را | زور این چنین که دیدهست آنگه ز ناتوانی | |
گر با پری نداری نسبت چرا همیشه | در خاطرم مقیمی وز دیدهام نهانی | |
صفهای دلبران را بر یکدگر شکستی | گویا کمین غلامی از خسرو جهانی | |
شاه سریر تمکین بخشنده ناصرالدین | کز دست او نماندهست گوهر به هیچ کانی | |
یزدان به من فروغی هر لحظه صد لسان داد | تا مدح سایهاش را گویم به هر لسانی |