تفاوت میان نسخههای «فروغی بسطامی (غزلیات)/بس که فرخ رخ و شکر لب و شیرین دهنی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بس که فرخ رخ و شکر لب و شیرین دهنی|رهزن دین و دلی، خانه کن مرد و زنی}} | {{ب|بس که فرخ رخ و شکر لب و شیرین دهنی|رهزن دین و دلی، خانه کن مرد و زنی}} | ||
{{ب|من از این بخت سیه خواجهی شهر حبشم|تو از آن روی چو مه خسرو ملک ختنی}} | {{ب|من از این بخت سیه خواجهی شهر حبشم|تو از آن روی چو مه خسرو ملک ختنی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۴
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (بس که فرخ رخ و شکر لب و شیرین دهنی) از فروغی بسطامی |
' |
بس که فرخ رخ و شکر لب و شیرین دهنی | رهزن دین و دلی، خانه کن مرد و زنی | |
من از این بخت سیه خواجهی شهر حبشم | تو از آن روی چو مه خسرو ملک ختنی | |
مادر دهر نیاورد چو تو شیرینی | پدر چرخ نپرورده چو من کوه کنی | |
دم ز کوثر نزنم تا لبت اندر نظر است | یاد جنت نکنم تا تو در این انجمنی | |
زان سر زلف دوتا دست نخواهم برداشت | تا مرا جمع نسازی و پریشان نکنی | |
گر به ساق تو رسد سیم سرشکم نه عجب | که سیه چشم و سهی قامت و سیمین ذقنی | |
چون فلک عاقبت از بیخ بنم خواهد کند | ستم است اینکه تو بنیاد مرا برنکنی | |
چشم ایام ندیدهست و نخواهد دیدن | که وصال تو چو تویی دست دهد بر چو منی | |
نزنی سایه بر آن زلف مسلسل گه رقص | تا از این سلسله صد سلسله بر هم نزنی | |
دیده برداشتن از روی تو مستحسن نیست | که به تصدیق نظر صاحب وجه حسنی | |
هیچ دیوانه به زنجیر نگنجد به نشاط | تا تو با سلسلهی زلف شکن برشکنی | |
نازت افزون شده از عجز فروغی، فریاد | که ستم پیشه و عاشق کش و عاجز فکنی |