تفاوت میان نسخه‌های «نظامی (اقبال نامه)/ببار ای مغنی نوائی شگفت»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ببار ای مغنی نوائی شگفت|گرفته رها کن که خوابم گرفت}}
 
{{ب|ببار ای مغنی نوائی شگفت|گرفته رها کن که خوابم گرفت}}
 
{{ب|وگر زان ترنم شوم خفته نیز|نبینم مگر خواب آشفته نیز}}
 
{{ب|وگر زان ترنم شوم خفته نیز|نبینم مگر خواب آشفته نیز}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۰۰

' نظامی (اقبال نامه) (ببار ای مغنی نوائی شگفت)
از نظامی
'


ببار ای مغنی نوائی شگفت گرفته رها کن که خوابم گرفت
وگر زان ترنم شوم خفته نیز نبینم مگر خواب آشفته نیز
چو آمد گه عزم فرفوریوس بنه بر شتر بست و بنواخت کوس
به هم‌صحبتان گفت کاین باغ نغز که منظور چشمست و ریحان مغز
چو پایندگی نیستش در سرشت چه تاریک دوزخ چه روشن بهشت
ز دانائی ماست ما را هراس که از رهزن ایمن نشد ره شناس
کمان گر همیشه خمیده بود قبا دوز را قب دریده بود
ترازوی چربش فروشان به رنگ بود چرب و چربی ندارد به سنگ
همه ساله محمل کش بار گنج نیاساید از محنت و درد و رنج
چو پرداخت زین نقش پرگار او کشیدند خط نیز بر کار او