تفاوت میان نسخههای «اوحدی مراغهای (غزلیات)/تا دل مجروح من عاشق زار تو شد»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|تا دل مجروح من عاشق زار تو شد|هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد}} | {{ب|تا دل مجروح من عاشق زار تو شد|هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد}} | ||
{{ب|لعل تو روزی مرا وعدهی وصلی بداد|فکرم ازان روز باز روز شمار تو شد}} | {{ب|لعل تو روزی مرا وعدهی وصلی بداد|فکرم ازان روز باز روز شمار تو شد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۲۰
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (تا دل مجروح من عاشق زار تو شد) از اوحدی مراغهای |
' |
تا دل مجروح من عاشق زار تو شد | هیچ ندیدیم و عمر در سر کار تو شد | |
لعل تو روزی مرا وعدهی وصلی بداد | فکرم ازان روز باز روز شمار تو شد | |
زنده بود عاشقی، کز هوس روی تو | بر سر کوی تو مرد، خاک دیار تو شد | |
صبح چو حسن تو کرد روی به باغ آفتاب | مشغله از ره براند، مشعلهدار تو شد | |
از سر خاک درت دوش غباری بخاست | باد بهشت آن بدید، خاک غبار تو شد | |
طعنه زند سرمه را، چشم چو خاک تو دید | شکر کند زخم را، دل که شکار تو شد | |
زمرهی عشاق را در شب دیدار قرب | هر دل و جانی که بود، جمله نثار توشد | |
شاکرم از دل، که او گشت شکارت، بلی | شکر کند زخم را، دل که شکار تو شد | |
از همه گنجی سعید وز همه رنجی بعید | گر تو ندانی که کیست؟ اوست که یار تو شد | |
زندهی جاوید ماند، سکهی اقبال یافت | سر که فدای تو گشت، زر که نثار تو شد | |
سر ز خط اوحدی بر نگرفت آفتاب | تا قلم فکر او وصف نگار تو شد |