تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را|از صبوحیهای شاه آگاه کن فساق را}} | {{ب|سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را|از صبوحیهای شاه آگاه کن فساق را}} | ||
{{ب|از عنایتهای آن شاه حیات انگیز ما|جان نو ده مر جهاد و طاعت و انفاق ما}} | {{ب|از عنایتهای آن شاه حیات انگیز ما|جان نو ده مر جهاد و طاعت و انفاق ما}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۹
' | دیوان شمس (غزلیات) (سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را) از مولوی |
' |
سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را | از صبوحیهای شاه آگاه کن فساق را | |
از عنایتهای آن شاه حیات انگیز ما | جان نو ده مر جهاد و طاعت و انفاق ما | |
چون عنایتهای ابراهیم باشد دستگیر | سر بریدن کی زیان دارد دلا اسحاق را | |
طاق و ایوانی بدیدم شاه ما در وی چو ماه | نقشها میرست و میشد در نهان آن طاق را | |
غلبه جانها در آن جا پشت پا بر پشت پا | رنگ رخها بیزبان میگفت آن اذواق را | |
سرد گشتی باز ذوق مستی و نقل و سماع | چون بدیدندی به ناگه ماه خوب اخلاق را | |
چون بدید آن شاه ما بر در نشسته بندگان | وان در از شکلی که نومیدی دهد مشتاق را | |
شاه ما دستی بزد بشکست آن در را چنانک | چشم کس دیگر نبیند بند یا اغلاق را | |
پارههای آن در بشکسته سبز و تازه شد | کنچ دست شه برآمد نیست مر احراق را | |
جامه جانی که از آب دهانش شسته شد | تا چه خواهد کرد دست و منت دقاق را | |
آن که در حبسش از او پیغام پنهانی رسید | مست آن باشد نخواهد وعده اطلاق را | |
بوی جانش چون رسد اندر عقیم سرمدی | زود از لذت شود شایسته مر اعلاق را | |
شاه جانست آن خداوند دل و سر شمس دین | کش مکان تبریز شد آن چشمه رواق را | |
ای خداوندا برای جانت در هجرم مکوب | همچو گربه مینگر آن گوشت بر معلاق را | |
ور نه از تشنیع و زاریها جهانی پر کنم | از فراق خدمت آن شاه من آفاق را | |
پرده صبرم فراق پای دارت خرق کرد | خرق عادت بود اندر لطف این مخراق را |