تفاوت میان نسخههای «نظامی (هفت پیکر)/بامدادان که صبح زرین تاج»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بامدادان که صبح زرین تاج|کرسی از زر نهاد و تخت از عاج}} | {{ب|بامدادان که صبح زرین تاج|کرسی از زر نهاد و تخت از عاج}} | ||
{{ب|کار داران و کار فرمایان|هم قویدست و هم قویرایان}} | {{ب|کار داران و کار فرمایان|هم قویدست و هم قویرایان}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۴۵
' | نظامی (هفت پیکر) (بامدادان که صبح زرین تاج) از نظامی |
' |
بامدادان که صبح زرین تاج | کرسی از زر نهاد و تخت از عاج | |
کار داران و کار فرمایان | هم قویدست و هم قویرایان | |
از عرب تا عجم سوار شدند | سوی شیران کارزار شدند | |
شیرداران دو شیر مردم خوار | یله کردند بر نشانه کار | |
شیر با شیر درهم افکندند | گور بهرام گور میکندند | |
شیر داری ازان میانه دلیر | تاج بنهاد در میان دو شیر | |
تاج زر در میان شیر سیاه | چون به کام دو اژدها یک ماه | |
مه به آواز طشت رسته ز میغ | نه به طشت تهی به طشت و به تیغ | |
میزدند آن دو شیر کینه سگال | بر زمین چون دو اژدها دنبال | |
یعنی این تاج زر ز ما که برد | غارت از شیر و اژدها که برد | |
آگهیشان نه ز آهنین جگری | شیرگیری و اژدها شکری | |
گرد بر گرد آن دو شیر عظیم | کس یک آماجگه نگشت از بیم | |
فتوی آن شد که شیر دل بهرام | سوی شیران کند نخست خرام | |
گر ستاند ز شیر تاج اوراست | جام زرین و تخت عاج اوراست | |
ورنه از تخت رای بردارد | روی بر سوی جای خویش آرد | |
شاه بهرام ازین قرار نگشت | سوی شیر آمد از تنیزه دشت | |
در در و دشت هیچ پشته نبود | که بران پشته شیر کشته نبود | |
سر صد شیر کنده بود زیال | بود عمرش هنوز بیست و دو سال | |
آنکه صد شیر ازو زبون باشد | او زبون دو شیر چون باشد | |
در کمر چست کرد عطف قبا | در دم شیر شد چو باد صبا | |
بانگ بر زد به تند شیران زود | وز میان دو شیر تاج ربود | |
چونکه شیران دلیریش دیدند | شیرگیری و شیریش دیدند | |
حمله بردند چون تنومندان | دشنه در دست و تیغ در دندان | |
تا سر تاجور به چنگ آرند | بر جهانگیر کار تنگ آرند | |
شه به تادیبشان چو رای افکند | سر هردو به زیر پای افکند | |
پنجهشان پاره کرد و دندان خرد | سرو تاج از میان شیران برد | |
تاج بر سر نهاد و شد بر تخت | بختیاری چنین نماید بخت | |
بردن تاجش از میان دو شیر | روبهان را ز تخت کرد به زیر |