تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست|بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست}}
 
{{ب|تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست|بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست}}
 
{{ب|ای بسا خشک لبا کز گره سحر کسی|در ارس بی‌خبر از آب چو دولاب شدست}}
 
{{ب|ای بسا خشک لبا کز گره سحر کسی|در ارس بی‌خبر از آب چو دولاب شدست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۰

' دیوان شمس (غزلیات) (تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست)
از مولوی
'


تشنه بر لب جو بین که چه در خواب شدست بر سر گنج گدا بین که چه پرتاب شدست
ای بسا خشک لبا کز گره سحر کسی در ارس بی‌خبر از آب چو دولاب شدست
چشم بند ار نبدی که گرو شمع شدی کفتاب سحری ناسخ مهتاب شدست
ترسد ار شمع نباشد بنبیند مه را دل آن گول از این ترس چو سیماب شدست
چون سلیمان نهان است که دیوانش دل است جان محجوب از او مفخر حجاب شدست
ای بسا سنگ دلا که حجرش لعل شدست ای بسا غوره در این معصره دوشاب شدست
این چه مشاطه و گلگونه غیب است کز او زعفرانی رخ عشاق چو عناب شدست
چند عثمان پر از شرم که از مستی او چون عمر شرم شکن گشته و خطاب شدست
طرفه قفال کز انفاس کند قفل و کلید من دکان بستم کو فاتح ابواب شدست