تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند|نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند}} | {{ب|مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند|نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند}} | ||
{{ب|ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی|حال دل بیهوش را هرگز نداند هوشمند}} | {{ب|ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی|حال دل بیهوش را هرگز نداند هوشمند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۳۴
' | دیوان شمس (غزلیات) (مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند) از مولوی |
' |
مر عاشقان را پند کس هرگز نباشد سودمند | نی آن چنان سیلیست این کش کس تواند کرد بند | |
ذوق سر سرمست را هرگز نداند عاقلی | حال دل بیهوش را هرگز نداند هوشمند | |
بیزار گردند از شهی شاهان اگر بویی برند | زان بادهها که عاشقان در مجلس دل میخورند | |
خسرو وداع ملک خود از بهر شیرین میکند | فرهاد هم از بهر او بر کوه میکوبد کلند | |
مجنون ز حلقه عاقلان از عشق لیلی میرمد | بر سبلت هر سرکشی کردست وامق ریش خند | |
افسرده آن عمری که آن بگذشت بی آن جان خوش | ای گنده آن مغزی که آن غافل بود زین لورکند | |
این آسمان گر نیستی سرگشته و عاشق چو ما | زین گردش او سیر آمدی گفتی بسستم چند چند | |
عالم چو سرنایی و او در هر شکافش میدمد | هر نالهای دارد یقین زان دو لب چون قند قند | |
میبین که چون در میدمد در هر گلی در هر دلی | حاجت دهد عشقی دهد کافغان برآرد از گزند | |
دل را ز حق گر برکنی بر کی نهی آخر بگو | بی جان کسی که دل از او یک لحظه برتانست کند | |
من بس کنم تو چست شو شب بر سر این بام رو | خوش غلغلی در شهر زن ای جان به آواز بلند |