تفاوت میان نسخه‌های «اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم|خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم}}
 
{{ب|دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم|خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم}}
 
{{ب|بر رخ من در می‌خانه ببندید امشب|که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم}}
 
{{ب|بر رخ من در می‌خانه ببندید امشب|که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۳:۵۶

' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم)
از اوحدی مراغه‌ای
'


دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم
بر رخ من در می‌خانه ببندید امشب که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم
من که سجاده به می دادم و تسبیح به نقل مطربم کی بهلد خرقه که من در پوشم؟
چوب خشک از طرب باده جوان گردد و تر باده دارم، چه ضرورت که به حسرت خوشم؟
اندرین شهر دلم بسته‌ی گندم گونیست ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
ای که بی‌زهر ندادی قدح نوش بکس بنده فرمانم، اگر زهر دهی، یا نوشم
در و دیوار ز جور تو به فریاد آمد حسن عهد تو بنگذاشت که من بخروشم
موی بر موی تنم بر تو دعا می‌گوید تا نگویی که: ز اوراد و دعا خاموشم
بلبان شکرین خودم از دور بپرس که نگنجد تن و اندام تو در آغوشم
هر سخن کز لب لعل تو نیاید بیرون نرود، گر همه گوهر بود، اندر گوشم
دوش منظور خودم گفتی و دادم دل و دین امشبم بنده‌ی خود خوان، که از آن به کوشم
اوحدی هر چه مرا گفت شنیدم زین پیش پس ازین گر به سخن سحر کند ننیوشم