تفاوت میان نسخه‌های «سنایی غزنوی (غزلیات)/مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را|جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را}}
 
{{ب|مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را|جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را}}
 
{{ب|گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم|نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را}}
 
{{ب|گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم|نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۶

' سنایی غزنوی (غزلیات) (مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را)
از سنایی غزنوی
'


مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را
گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را
زلف چون پرچین کند خواری نماید مشک را غمزه چون بر هم زند قیمت فزاید نیل را
چون وصال یار نبود گو دل و جانم مباش چون شه و فرزین نباشد خاک بر سر فیل را
از دو چشمش تیز گردد ساحری ابلیس را وز لبانش کند گردد تیغ عزراییل را
گر چه زمزم را پدید آورد هم نامش به پای او به مویی هم روان کرد از دو چشمم نیل را
جان و دل کردم فدای خاکپایش بهر آنک از برای کعبه چاکر بود باید میل را
آب خورشید و مه اکنون برده شد کو بر فروخت در خم زلف از برای عاشقان قندیل را
ای سنایی گر هوای خوبرویان می‌کنی از نخستت ساخت باید دبه و زنبیل را