تفاوت میان نسخههای «سعدی (غزلیات)/فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی|فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی}} | {{ب|فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی|فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی}} | ||
{{ب|آزاد بندهای که بود در رکاب تو|خرم ولایتی که تو آن جا سفر کنی}} | {{ب|آزاد بندهای که بود در رکاب تو|خرم ولایتی که تو آن جا سفر کنی}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۳
' | سعدی (غزلیات) (فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی) از سعدی |
' |
فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی | فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی | |
آزاد بندهای که بود در رکاب تو | خرم ولایتی که تو آن جا سفر کنی | |
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ | یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی | |
ای آفتاب روش و ای سایه همای | ما را نگاهی از تو تمامست اگر کنی | |
من با تو دوستی و وفا کم نمیکنم | چندان که دشمنی و جفا بیشتر کنی | |
مقدور من سریست که در پایت افکنم | گر زان که التفات بدین مختصر کنی | |
عمریست تا به یاد تو شب روز میکنم | تو خفتهای که گوش به آه سحر کنی | |
دانی که رویم از همه عالم به روی توست | زنهار اگر تو روی به رویی دگر کنی | |
گفتی که دیر و زود به حالت نظر کنم | آری کنی چو بر سر خاکم گذر کنی | |
شرطست سعدیا که به میدان عشق دوست | خود را به پیش تیر ملامت سپر کنی | |
وز عقل بهترت سپری باید ای حکیم | تا از خدنگ غمزه خوبان حذر کنی |