تفاوت میان نسخههای «سعدی (غزلیات)/کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری|دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری}} | {{ب|کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری|دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری}} | ||
{{ب|نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت|همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری}} | {{ب|نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت|همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری}} |
نسخهٔ کنونی تا ۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۲
' | سعدی (غزلیات) (کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری) از سعدی |
' |
کس از این نمک ندارد که تو ای غلام داری | دل ریش عاشقان را نمکی تمام داری | |
نه من اوفتاده تنها به کمند آرزویت | همه کس سر تو دارد تو سر کدام داری | |
ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا | متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری | |
نظری به لشکری کن که هزار خون بریزی | به خلاف تیغ هندی که تو در نیام داری | |
صفت رخام دارد تن نرم نازنینت | دل سخت نیز با او نه کم از رخام داری | |
همه دیدهها به سویت نگران حسن رویت | منت آن کمینه مرغم که اسیر دام داری | |
چه مخالفت بدیدی که مخالطت بریدی | مگر آن که ما گداییم و تو احتشام داری | |
بجز این گنه ندانم که محب و مهربانم | به چه جرم دیگر از من سر انتقام داری | |
گله از تو حاش لله نکنند و خود نباشد | مگر از وفای عهدی که نه بردوام داری | |
نظر از تو برنگیرم همه عمر تا بمیرم | که تو در دلم نشستی و سر مقام داری | |
سخن لطیف سعدی نه سخن که قند مصری | خجلست از این حلاوت که تو در کلام داری |