تفاوت میان نسخههای «سنایی غزنوی (غزلیات)/بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جز (clean up using AWB) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش|مشک پاشان از دور زلف و بوسه باران از لبش}} | {{ب|بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش|مشک پاشان از دور زلف و بوسه باران از لبش}} | ||
{{ب|صد هزاران جسم و جان افشان و حیران از قفاش|از برای بوسه چیدن گرد سایهی مرکبش}} | {{ب|صد هزاران جسم و جان افشان و حیران از قفاش|از برای بوسه چیدن گرد سایهی مرکبش}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۵۸
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش) از سنایی غزنوی |
' |
بامدادان شاه خود را دیدهام بر مرکبش | مشک پاشان از دور زلف و بوسه باران از لبش | |
صد هزاران جسم و جان افشان و حیران از قفاش | از برای بوسه چیدن گرد سایهی مرکبش | |
خنجری در دست و «من یرغب» کنان عیاروار | جسم و جان عاشقان تازان سوی «من برغبش» | |
بهر دفع چشم زخم مستش را چو من | خیل خیل انجم همی کردند یارب یاربش | |
سوی دیو و دیو مردم هر زمان چون آسمان | از دو ماه نو شهاب انداز نعل اشبهش | |
کفر و دین و دیو مردم هر زمان چون آسمان | از دو ماه نو شهاب انداز، نعل اشبهش | |
دستها بر سر چو عقرب روز و شب از بهر آنک | تا چرا بر میخورد پروین ز مشک عقربش | |
درج یاقوتیش دیدم، پر ز کوکبهای سیم | یارب آن درجش نکوتر بود یا آن کوکبش | |
جان همی بارید هر ساعت ز سر تا پای او | گوییا بودست آب زندگانی مشربش | |
آفتابی بود گفتی متصل با شش هلال | چون بدیدم آن دو تا رخسار و شش تو غبغبش | |
هر زمان از چشم و لعلش، غمزهای و خندهای | جان فزودن کیش دیدم دل ربودن مذهبش | |
گر چه بودم با سنایی در جهان عافیت | هم بخوردم آخرالامر از پی حبش حبش |