تفاوت میان نسخه‌های «فروغی بسطامی (غزلیات)/گر جلوه‌گر به عرصه‌ی محشر گذرکنی»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|گر جلوه‌گر به عرصه‌ی محشر گذرکنی|هر گوشه محشر دگری جلوه‌گر کنی}}
 
{{ب|گر جلوه‌گر به عرصه‌ی محشر گذرکنی|هر گوشه محشر دگری جلوه‌گر کنی}}
 
{{ب|کاش آن‌قدر به خواب رود چشم روزگار|تا یک نظر به مردم صاحب نظر کنی}}
 
{{ب|کاش آن‌قدر به خواب رود چشم روزگار|تا یک نظر به مردم صاحب نظر کنی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۱۳

' فروغی بسطامی (غزلیات) (گر جلوه‌گر به عرصه‌ی محشر گذرکنی)
از فروغی بسطامی
'


گر جلوه‌گر به عرصه‌ی محشر گذرکنی هر گوشه محشر دگری جلوه‌گر کنی
کاش آن‌قدر به خواب رود چشم روزگار تا یک نظر به مردم صاحب نظر کنی
جان در بهای بوسه‌ی شیرین توان گرفت گیرم درین معامله قدری ضرر کنی
تا کی به بزم غیر می لاله گون کشی تا چند خون ز رشک مرا در جگر کنی
گفتم به روی خوب تو خواهم نظر کنم گفتا که باید از همه قطع نظر کنی
غیر از وصال نیست خیال دگر مرا ترسم خدا نکرده خیال دگر کنی
شبها بباید از مژه خون در کنار کرد تا در کنار دوست شبی را سحر کنی
هرگز کسی به دشمن خونخوار خود نکرد با دوست هر ستم که تو بیداد گر کنی
هر چند تو به قتل فروغی مخیری باید ز انتقام شهنشه حذر کنی
جم دستگاه فتحعلی شاه تاجدار باید که سجده بر در او هر سحر کنی