تفاوت میان نسخههای «محتشم کاشانی (مثنویات)/من آن اعرابیم اندر دل بر»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|من آن اعرابیم اندر دل بر|که آنجا مرغ جان را سوختی پر}} | {{ب|من آن اعرابیم اندر دل بر|که آنجا مرغ جان را سوختی پر}} | ||
{{ب|تمام عمر آب شور میخورد|گمانی هم به آب خوش نمیبرد}} | {{ب|تمام عمر آب شور میخورد|گمانی هم به آب خوش نمیبرد}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۹
' | محتشم کاشانی (مثنویات) (من آن اعرابیم اندر دل بر) از محتشم کاشانی |
' |
من آن اعرابیم اندر دل بر | که آنجا مرغ جان را سوختی پر | |
تمام عمر آب شور میخورد | گمانی هم به آب خوش نمیبرد | |
قضا را روزی اندر نوبهاران | گوی را مانده در ته آب باران | |
چو اعرابی چشید آن آب بر جست | عزیمت را به این نیت کمر بست | |
کز آن جلاب پرسازد سبوئی | شود صحرا نورد و دشت پوئی | |
دواند تا به درگاه خلیفه | به جا آرد عزیمت را وظیفه | |
ازین غافل که آنجا بحر مواج | که آب سلسبیلش میدهد باج | |
لب و کام ملک را میتواند | ازین شیرینتر آبی هم چشاند | |
سخن کوته چو آورد آن سبک گام | به منزل میبرد از شاه آرام | |
به شیرین حرفهای پر بشارت | که میبردند تسکین را به غارت | |
به عالی مژدههای به هجت افزا | که میکندند کوه طاقت از جا | |
نگهبانان شاهش پیش خواندند | به خلوت خانه خاصش نشاندند | |
ملک چون جرعهای زان آب نوشید | بر آن صورت از احسان پرده پوشید | |
به وی از جام همت جرعهای داد | که خاص و عالم را در خاطر افتاد | |
که بود آبی از آب زندگانی | برابر با حیات جاودانی | |
بلی زانجا که موج بحر جود است | زیان بینوایان جمله سود است | |
بسانادان که از همراهی بخت | به صدر بزم دانایان کشد رخت | |
بسا ناقص خزف کز لعب گردون | به صد گوهر دهندش قیمت افزون | |
بسا جنس زبون کز حسن طالع | شود بالای جنس خوب واقع | |
الا ای پادشاه کشور دل | که دایم میزند عشقت در دل | |
دلی دارم ز عشقت آن چنان گرم | که سنگ از گرمی آن میشود نرم | |
ضمیری از ثنایت آن چنان پر | که در درج محقر یک جهان در | |
دهد گر عمر مستعجل امانم | شود از جنبش کلک زبانم | |
پر از مدح تو دیوانها امانم | شود از جنبش کلک زبانم | |
کنون از حق اعانت وز تو امداد | زمن مدح و ثنا وز بخت اسعاد |