فروغی بسطامی (غزلیات)/تا لعل تو باده داده یاران را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (تا لعل تو باده داده یاران را) از فروغی بسطامی |
' |
تا لعل تو باده داده یاران را | بس توبه شکسته توبه کاران را | |
خواهی نرسی به ناامیدیها | نومید مکن امیدواران را | |
سر پنجهی عشقت از سر کینه | بر خاک نشانده تاج داران را | |
رحمانی خویش را چه خواهی کرد | رحم ار نکنی گناهکاران را | |
تنها نه مرا به یک نظر کشتی | کشتی به نگاه صد هزاران را | |
تا بر لب جام مینهادی لب | می نشاه فزود میگساران را | |
بنمای چو ماه نوخم ابرو | بگشای دهان روزه داران را | |
جمعیت طرهی پریشانت | بردهست قرار بیقراران را | |
نسرین رخ و بنفشه خطت | بی رنگ نموده نوبهاران را | |
آه دل و اشک دیدهام دارد | خاصیت برق و فیض باران را | |
یک عمر فروغی از غمت جان داد | تا یافت مقام جانسپاران را |