فروغی بسطامی (غزلیات)/دی به رهش فکندهام طفل سرشک دیده را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (دی به رهش فکندهام طفل سرشک دیده را) از فروغی بسطامی |
' |
دی به رهش فکندهام طفل سرشک دیده را | در کف دایه دادهام کودک نورسیده را | |
بخت رمیده رام شد وحشت من تمام شد | کان سر زلف دام شد پای دل رمیده را | |
از لب شکرین او بوسه به جان خریدهام | زان که حلاوتی بود جنس گران خریده را | |
گر به سر من آن پری از سر ناز بگذرد | بر سر راهش افکنم پیرهن دریده را | |
پرده ز رخ گشادهای ، داد کرشمه دادهای | داغ دگر نهادهای لالهی داغ دیده را | |
دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو | زخم دگر چه میزنی صید به خون تپیده را | |
چشم سیاه خود نگر هیچ ندیدهای اگر | مست کمین گشاده را، ترک کمان کشیده را | |
زهر اجل چشیدهام تلخی مرگ دیدهام | تا ز لبت شنیدهام قصهی ناشنیده را | |
هیچ نصیب من نشد از دهنش فروغیا | چون به مذاق بسپرم شربت ناچشیده را |