فروغی بسطامی (غزلیات)/هم به حرم هم به دیر بدر دجا دیدمت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (هم به حرم هم به دیر بدر دجا دیدمت) از فروغی بسطامی |
' |
هم به حرم هم به دیر بدر دجا دیدمت | تا نظرم باز شد در همه جا دیدمت | |
سینه برافروختم، خانه فروسوختم | دیده به خود دوختم، عین خدا دیدمت | |
دل چو نهادم به مرگ، عمر ابد دادیام | خو چو گرفتم به درد، محض دوا دیدمت | |
ز آتش لب تشنگی رفت چو خاکم به باد | خضر مسیحا نفس، آب بقا دیدمت | |
از خط عنبرفروش مردفکن خواندمت | وز لب پیمانهنوش هوش ربا دیدمت | |
بندهی عاصی منم خواجه مشفق تویی | زان که به مزد خطا، گرم عطا دیدمت | |
چشم فروغی ندید چون تو غزالی که من | هم به دیار ختن هم به ختا دیدمت |