فروغی بسطامی (غزلیات)/منت خدای را که خداوند بینیاز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (منت خدای را که خداوند بینیاز) از فروغی بسطامی |
' |
منت خدای را که خداوند بینیاز | عمر دوباره داد به شاه گدانواز | |
داری تخت ناصردین شاه تاجور | کز فضل کردگار بود عمر او دراز | |
تا سرکشان دیومنش را کشد به خون | پا بر سر سریر سلیمان نهاد باز | |
مستوفی قلمرو او مالک عراق | طغرانویس دفتر او والی حجاز | |
ارکان خصم سوخته از قهر خصم سوز | کار زمانه ساخته از لطف کارساز | |
هم دوستان او همه در عیش و در نشاط | هم دشمنان او همه در سوز و در گداز | |
هم شحنه در ولایت اوباش ذوالجلال | هم فتنه در ممالک او مست خواب ناز | |
هم در دعای او همه مردان پاک دل | هم در ثنای او همه رندان پاکباز | |
جز با محب او نتوان گشتن آشنا | جز از عدوی او نتوان کرد احتراز | |
ایجاد اوست باعث امنیت جهان | زان رو وجوب یافت دعایش به هر نماز | |
گر او نبود مانع ترکان فتنهجو | آسودگی نبود جهان را ز ترک تاز | |
شاهی که تا ابد شده از فیض مدح او | هم خامه با طراوت و هم نامه با طراز | |
تا روز رستخیز همین است شاه و بس | وین نکته آشکار بود نزد اهل راز | |
شعر از علو طبع فروغی است سربلند | شاعر ز سجدهی در شه باد سرفراز |