عطار (غزلیات)/پی آن گیر کاین ره پیش بردست
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۲ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (پی آن گیر کاین ره پیش بردست) از عطار |
' |
پی آن گیر کاین ره پیش بردست | که راه عشق پی بردن نه خردست | |
عدو جان خویش و خصم تن گشت | در اول گام هرک این ره سپردست | |
کسی داند فراز و شیب این راه | که سرگردانی این راه بردست | |
گهی از چشم خود خون میفشاندست | گهی از روی خود خون میستردست | |
گرش هر روز صد جان میرسیدست | صد و یک جان به جانان میسپردست | |
دلش را صد حیات زنده بودست | اگر آن نفس یک ساعت بمردست | |
ز سندانی که بر سر میزنندش | قدم در عشق محکمتر فشردست | |
کسی چون ذره گردد این هوا را | که دم اندر هوای خود شمردست | |
بسا آتش که چون اینجا رسیدست | شدست آبی و همچون یخ فسردست | |
بسا دریا کش پاکیزه گوهر | که اینجا قطرهای آبش ببردست | |
مشو پیش صف ای نه مرد و نه زن | که خفتان تو اطلس نیست بردست | |
مده خود را ز پری این تهی باد | که در جام تو نه صاف و نه دردست | |
درین وادی دل وحشی عطار | ز حیرت جلفتر زان مرد کردست |