عطار (غزلیات)/در عشق تو عقل سرنگون گشت
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (در عشق تو عقل سرنگون گشت) از عطار |
' |
در عشق تو، عقل سرنگون گشت | جان نیز خلاصهی جنون گشت | |
خود حال دلم چگونه گویم؟ | کان کار به جان رسیده چون گشت | |
بر خاک درت به زاریِ زار | از بس که به خون بگشت، خون گشت | |
خون دل ماست یا دل ماست | خونی که ز دیدهها برون گشت؟ | |
درمان چه طلب کنم؟ که عشقت | ما را سوی درد رهنمون گشت | |
آن مرغ که بود زیرَکَش نام | در دام بلای تو زبون گشت | |
لختی پر و بال زد به آخِر | از پای فتاد و سرنگون گشت | |
تا دور شدم من از در تو | از ناله دلم چو ارغنون گشت | |
تا قوّت عشق تو بدیدم | سرگشتگیم بسی فزون گشت | |
تا درد تو را خرید عطّار | قد اَلِفَش بِسان نون گشت | |
عطار که بود کشتهی تو | دریاب که کشتهتر کنون گشت |