عطار (غزلیات)/دلی کز عشق تو جان برفشاند
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (دلی کز عشق تو جان برفشاند) از عطار |
' |
دلی کز عشق تو جان برفشاند | ز کفر زلف ایمان برفشاند | |
دلی باید که گر صد جان دهندش | صد و یک جان به جانان برفشاند | |
وگر یک ذره درد عشق یابد | هزاران ساله درمان برفشاند | |
نیارد کار خود یک لحظه پیدا | ولی صد جان پنهان برفشاند | |
اگر جان هیچ دامن گیرش آید | به یک دم دامن از جان برفشاند | |
چه میگویم که از یک جان چه خیزد | که خواهد تا هزاران برفشاند | |
چو دوزخ گرم گردد سوز عشقش | بهشت از پیش رضوان برفشاند | |
اگر صد گنج دارد در دل و جان | ز راه چشم گریان برفشاند | |
نه این عالم نه آن عالم گذارد | که این برپا شد و آن برفشاند | |
چو جز یک چیز مقصودش نباشد | دو کون از پیش آسان برفشاند | |
چو آن یک را بیابد گم شود پاک | نماند هیچ تا آن برفشاند | |
بغرد همچو رعدی بر سر جمع | همه نقدش چو باران برفشاند | |
چو سایه خویش را عطار اینجا | بر آن خورشید رخشان برفشاند |