خواجوی کرمانی (غزلیات)/زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال) از خواجوی کرمانی |
' |
زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال | نشانده قد تو در باغ جان نهال جمال | |
نوشته منشی دیوان صنع لم یزلی | به مشک بر ورق لالهات مثال جمال | |
خیال روی تو تا دیدهام نمیرودم | ز دل جمال خیال و ز سرخیال جمال | |
چو روشنست که هر روز را زوالی هست | مباد روی چو روز ترا زوال جمال | |
کسی که نیست چو من تشنهی جمال حرم | حرام باد برو شربت زلال جمال | |
هوای یار همایی بلند پروازست | که در دلم طیران میکند ببال جمال | |
خرد چو دید که خواجو فدای او شد گفت | زهی کمال کمال و زهی جمال جمال |