سنایی غزنوی (غزلیات)/چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را) از سنایی غزنوی |
' |
چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را | یا سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را | |
هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید | مشتری گردد همیشه محنت مخراق را | |
زآنکه چون سلطان عشق اندر دل ماوا گرفت | محو گرداند ز مردم عادت و اخلاق را | |
هر که بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد | کان صنم طاقست اندر حسن و خواهد طاق را | |
ذرهای از حسن او در مصر اگر پیدا شدی | دل ربودی یوسف یعقوب بن اسحاق را | |
گر سر مژگان زند بر هم به عمدا آن نگار | پیکران بی جان کند مر دیلم و قفچاق را | |
هر که روی او بدید از جان و دل درویش شد | زر سگالی کس ندید آن شهرهی آفاق را |