سنایی غزنوی (غزلیات)/تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست) از سنایی غزنوی |
' |
تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست | فرقت نامهربانی آتشم در جان ز دست | |
هر که پیش آید مرا گوید چه پیش آمد ترا | بر فراق من بگرید گوید این مسکین شدست | |
ای فراق از من چه خواهی چون بنفروشی مرا | جای دیگر ساز منزل نه جهان تنگ آمدست | |
تا مگر سنگین دلت را رحمت آید بر دلم | سنگ را رحمت نباشد این حدیثی بیهدست |