سنایی غزنوی (غزلیات)/توبهی من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (توبهی من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست) از سنایی غزنوی |
' |
توبهی من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست | دی که بودم روزهدار امروز هستم بتپرست | |
از ترانهی عشق تو نور نبی موقوف گشت | وز مغابهی جام تو قندیلها بر هم شکست | |
رمزهای لعل تو دست جوانمردان گشاد | حلقههای زلف تو پای خردمندان ببست | |
ابروی مقرونت ای دلبر کمان اندر کشید | ناوک مژگانت ای جانان دل و جانم بخست | |
با چنان مژگان و ابرو با چنان رخسار و لب | بود نتوان جز صبور و عاشق و مخمور و مست | |
پارسایی را بود در عشق تو بازار سست | پادشاهی را بود در وصل تو مقدار پست | |
جز برای تو نسازم من ز فرق خویش پای | جز به یاد تو نیارم سوی رطل و جام دست | |
شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیست | هر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست |