سنایی غزنوی (غزلیات)/دوست چنان باید کان منست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (دوست چنان باید کان منست) از سنایی غزنوی |
' |
دوست چنان باید کان منست | عشق نهانی چه نهان منست | |
عاشق و معشوق چو ما در جهان | نیست دگر آنچه گمان منست | |
جان جهان خواند مرا آن صنم | تا بزیم جان جهان منست | |
کیست درین عالم کو را دگر | یار وفادار چنان منست | |
حال ببین پیش بپرس از همه | تا تو نگویی به زبان منست | |
دوش مرا گفت که آن توام | آن منست ار چه نه آن منست |