سنایی غزنوی (غزلیات)/عشق بازیچه و حکایت نیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (عشق بازیچه و حکایت نیست) از سنایی غزنوی |
' |
عشق بازیچه و حکایت نیست | در ره عاشقی شکایت نیست | |
حسن معشوق را چو نیست کران | درد عشاق را نهایت نیست | |
مبر این ظن که عشق را به جهان | جز به دل بردنش ولایت نیست | |
رایت عشق آشکارا به | زان که در عشق روی و رایت نیست | |
عالم علم نیست عالم عشق | رویت صدق چون روایت نیست | |
هر که عاشق شناسد از معشوق | قوت عشق او به غایت نیست | |
هر چه داری چو دل بباید باخت | عاشقی را دلی کفایت نیست | |
به هدایت نیامدست از کفر | هر کرا کفر چون هدایت نیست | |
کس به دعوی به دوستی نرسد | چون ز معنی درو سرایت نیست | |
نیک بشناس کانچه مقصودست | بجز از تحفه و عنایت نیست |