سنایی غزنوی (غزلیات)/نور رخ تو قمر ندارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (نور رخ تو قمر ندارد) از سنایی غزنوی |
' |
نور رخ تو قمر ندارد | شیرینی تو شکر ندارد | |
خوش باد عشق خوبرویی | کز خوبی او خبر ندارد | |
دارندهی شرق و غرب سلطان | والله که چو تو دگر ندارد | |
رضوان بهشت حق یقینم | چون تو به سزا پسر ندارد | |
خوبی که بدو رسید بتوان | باغی باشد که در ندارد | |
با زر بزید به کام عاشق | پس چون کند آنکه زر ندارد | |
بی وصل تو بود عاشقانت | چون شخص بود که سر ندارد | |
رو خوبی کن چنانکه خوبی | کاین خوبی دیر بر ندارد | |
هر چند نصیحت سنایی | نزد تو بسی خطر ندارد |