سنایی غزنوی (غزلیات)/ای من غلام عشق که روزی هزار بار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (ای من غلام عشق که روزی هزار بار) از سنایی غزنوی |
' |
ای من غلام عشق که روزی هزار بار | ر من نهد ز عشق بتی صد هزار بار | |
این عشق جوهریست بدانجا که روی داد | بر عقل زیرکان بزند راه اختیار | |
جز عشق و اختیار به میدان نام و ننگ | نامرد را ز مرد که کردست آشکار | |
جز درد عشق غمزهی معشوق را که کرد | بر جان عاشقان بتر از زخم ذوالفقار | |
این درد عشق راست که در پای نیکوان | هر ساعت ار بخواهد جانها کند نثار | |
در عشق نیست زحمت تمییز بهر آنک | در باغ عشق دوست به نرخ گلست خار |