سنایی غزنوی (غزلیات)/تا بر آن روی چو ماه آموختم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (تا بر آن روی چو ماه آموختم) از سنایی غزنوی |
' |
تا بر آن روی چو ماه آموختم | عالمی بر خویشتن بفروختم | |
پاره کرده پردهی صبر و صلاح | دیدهی عقل و بصر بردوختم | |
رایت عشق از فلک بفراختم | تا چراغ وصل را فروختم | |
با بت آتش رخ اندر ساختم | خرمن طاعت به آتش سوختم | |
اسب در میدان وصلش تاختم | کعبهی وصلش ز هجران توختم | |
جامهی عفت برون انداختم | رندی و ناراستی آموختم |