سنایی غزنوی (غزلیات)/الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم) از سنایی غزنوی |
' |
الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم | که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم | |
مرا فصل بهار نو به روی آورد کار نو | دلم بربود یار نو بشد کار من از دستم | |
اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی | ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم | |
چو روی خوب او دیدم ز خوبان مهر ببریدم | ز جورش پرده بدریدم ز عشقش توبه بشکستم | |
چو باری زین هوس دوری چو من دانم نه رنجوری | به من ده بادهی سوری مگر یک ره کنی مستم | |
کنون از باده پیمودن نخواهم یک دم آسودن | که نتوان جز چنین بودن درین سودا که من هستم |