سنایی غزنوی (غزلیات)/ای مسلمانان ندانم چارهی دل چون کنم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (ای مسلمانان ندانم چارهی دل چون کنم) از سنایی غزنوی |
' |
ای مسلمانان ندانم چارهی دل چون کنم | یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم | |
عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر | صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم | |
سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان | عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم | |
آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم | آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم | |
آب دریاها بسوزد کوهها هامون شود | من ز دیده چون ببارم آبها افزون کنم | |
مسکن من در بیابان مونس من آهوان | هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم | |
گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش | طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم |