سنایی غزنوی (غزلیات)/زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده) از سنایی غزنوی |
' |
زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده | چرا تابی سر زلفین چرا سوزی دل بنده | |
عقیقین آن دو لب داری به زیرش گور من کنده | مرا هر روز بیجرمی به گور اندر کنی زنده | |
تن من چون خیالی شد بسان زیر نالنده | کنار من چون جیحون شد دو چشمم ابر بارنده | |
یکی حاجت به تو دارم ایا حاجت پذیرنده | نتابی تو سر زلفین نسوزانی دل بنده | |
جهان از تو خرم بادا بتا و من رهی بنده | پس از مرگم جهان بر تو مبارکباد و فرخنده |