سنایی غزنوی (غزلیات)/سینه مکن گرچه سمن سینهای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (سینه مکن گرچه سمن سینهای) از سنایی غزنوی |
' |
سینه مکن گرچه سمن سینهای | زان که نه مهری که همه کینهای | |
خوی تو برنده چون ناخن برست | گر چه پذیرنده چو آیینهای | |
حسن تو دامست ولیکن ترا | دام چه سودست که بی چینهای | |
من سوی تو شنبه و تو نزد من | چون سوی کودک شب آدینهای | |
دی چو گلی بودی و امروز باز | خار دلی و خسک سینهای | |
پخته نگردی تو به دوزخ همی | هیچ ندانی که چو خامینهای | |
رو که در این راه تو تر دامنی | گویی در آب روان چینهای | |
گفتمت امسال شدی به ز پار | رو که همان احمد پارینهای | |
رو به گله باز شو ایرا هنوز | در خور پیوند سنایی نهای |