سنایی غزنوی (غزلیات)/ای پیشهی تو جفانمایی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (ای پیشهی تو جفانمایی) از سنایی غزنوی |
' |
ای پیشهی تو جفانمایی | در بند چه چیزی و کجایی | |
باری یک شب خیال بفرست | گر ز آنکه تو خود همی نیایی | |
در باختن قمار با دوست | دست اولین مکن دغایی | |
بیگانگی ای نگار بگذار | چون با تو فتادم آشنایی | |
دانم که تو نه حریفی و من | آخر نه که از برم جدایی | |
تاریکی هجر چند بینم | نادیده به وصل روشنایی | |
ای حسن خوش تو کرده کاسد | بازار روای پارسایی | |
وی روی کش تو کرده فاسد | اندیشهی مردم ریایی | |
بی جان بادا هرآنکه گوید | دلداری را تو ناسزایی | |
زین بیش مکن جفا و بیداد | بر عاشق خویشتن: سنایی |