سعدی (غزلیات 1)/ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکندهایم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات 1) (ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکندهایم) از سعدی |
' |
ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکندهایم | سایهی سیمرغ همت بر خراب افکندهایم | |
گر به طوفان میسپارد یا به ساحل میبرد | دل به دریا و سپر بر روی آب افکندهایم | |
محتسب گر فاسقان را نهی منکر میکند | گو بیا کز روی مستوری نقاب افکندهایم | |
عارف اندر چرخ و صوفی در سماع آوردهایم | شاهد اندر رقص و افیون در شراب افکندهایم | |
هیچکس بیدامنی تر نیست لیکن پیش خلق | باز میپوشند و ما بر آفتاب افکندهایم | |
سعدیا پرهیزگاران خودپرستی میکنند | ما دهل در گردن و خر در خلاف افکندهایم | |
رستمی باید که پیشانی کند با دیو نفس | گر برو غالب شویم افراسیاب افکندهایم |