انوری (مقطعات)/خسروا این چه حلم و خاموشیست
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۰۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (خسروا این چه حلم و خاموشیست) از انوری |
' |
خسروا این چه حلم و خاموشیست | صاحبا این چه عجز و مایوسیست | |
آخر افسوستان نیاید از آنک | ملک در دست مشتی افسوسیست | |
اولا نایبی که نیست به کار | راست چون پیر کافر روسیست | |
ثانیا این کمال مستوفی | نیک سیاح روی و سالوسیست | |
ثالثا این قوام رعنا ریش | بر سر منهی و جاسوسیست | |
رابعا این کریم گنده دهن | مردکی حیلتی و ناموسیست | |
خامسا این محمد رازی | بتر از رهزنان چپلوسیست | |
سادسا این ثقیل مفسد عز | کز گرانی چو کوه بعلوسیست | |
همه ناز و کرشمه و کبرست | گوییا از نژاد کاووسیست | |
سابعا این فرید عارض لنگ | از در صدهزار طرطوسیست | |
ثامنالقوم آن یمین سرخس | راست چون میل گور قابوسیست | |
کیست تاسع نتیجهی مخلص | که به رخ همچو زر بر موسیست | |
مردکی اشقراست و رومی روی | گویی از راهبان ناقوسیست | |
عاشر آن اکرم معاشر شر | گویی از گبرکان ناووسیست | |
اکرم اکرم نعوذ بالله ازو | هیکل مدبری و منحوسیست | |
چاکر خام قلتبانی اوست | هیچ گویی کمال عبدوسیست | |
ما فرحنا معین حدادی | هست محبوس و اهل محبوسیست | |
احمد لیث آن مخنث فش | که همه خز و توزی وسوسیست | |
از کمال خری و بیخردی | جل اسبش کتان قبروسیست | |
هریکی را از این رهی مذهب | کفر محض این نجیبک طوسیست | |
همه از روزگار معکوسست | هرچه در کار ملک معکوسیست |