انوری (مقطعات)/به کلاهی بزرگ کرد مرا
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (به کلاهی بزرگ کرد مرا) از انوری |
' |
به کلاهی بزرگ کرد مرا | آنکه گیتی به چشمشس آمد خرد | |
آنکه آب کلاهداری چرخ | آب دستار خواجگیش ببرد | |
هر که پیشش کمر به خدمت بست | بر کله گوشهی زمانه سپرد | |
... در زهرهی سپهر نمود | تا کلاهه بخورد و لب بسترد | |
پس چو از قلهیالمبالاتش | پس از آن کس مرا به کس نشمرد | |
دست از صحبتم چنان بکشید | پای بر فرق من چنان بفشرد | |
که نه محرم شدم به شادی و غم | نه حریف آمدم به صافی و درد | |
گفتم آن را کله چگونم نهم | که کلاهی ببایدش زد و برد | |
خیز پیرا که راه ما غلط است | به سر راه باز گرد چو کرد | |
آن جوان بخت را بپرس و بگوی | که سفینه بده کلاه بمرد |