انوری (مقطعات)/مدت عالم به آخر میرسد بیهیچ شک
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (مدت عالم به آخر میرسد بیهیچ شک) از انوری |
' |
مدت عالم به آخر میرسد بیهیچ شک | طالع عالم نمیبینی که چون منحوس شد | |
احتباس روزی خلق آسمان آغاز کرد | آدمیزاد از بقا یکبارگی مایوس شد | |
خلق رابیوجه روزی عمر خواهد بود نه | وجه روزی از کجا چون بوالحسن محبوس شد | |
ای جهان را بوده بنیاد از طریق مکرمت | چون تو مستاصل شدی یکبارگی مدروس شد | |
دعاگو اسبکی دارد که هر روز | ز بهر کاه تا شب میخروشد | |
غزل میگویم و در وی نگیرد | دو بیتی نیز کمتر مینیوشد | |
توقع دارد از اصطبل مخدوم | که اورا کولواری کاه نوشد | |
وگر که نیست در اصطبل مخدوم | در این همسایه شخصی میفروشد | |
خداوندا رهی را شاهدی هست | که چرخ از عشق او پروین فروشد | |
مدام از شاخ زلف و باغ رخسار | به عاشق سنبل و نسرین فروشد | |
مرا گوید به مستی هرزه بفروش | که عاشق وقت مستی آن فروشد | |
به پیران سر نکو ناید که چاکر | برای لوت او سرگین فروشد |