انوری (مقطعات)/یک چند روزگار نه از راه مکرمت
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (یک چند روزگار نه از راه مکرمت) از انوری |
' |
یک چند روزگار نه از راه مکرمت | بر ما دری ز نعمت گیتی گشاده بود | |
چون چیز اندکی به هم افتاد باز برد | گفتی که نزد ما به امانت نهاده بود | |
وامروز هرکه گویدم آن نیم ثروتی | کز مادر زمانه به تدریج زاده بود | |
چون با تو نیست گویمش آن بازخواست زود | گویی دهنده از سر جودی نداده بود | |
گردون چو سگ به فضلهی خود بازگشت کرد | بیچاره او که کارش با این فتاده بود | |
کسی را که بد مست باشد، قفا | چنان کن به سیلی که نیلی بود | |
که پیران هشیار دل گفتهاند | که درمان بدمست سیلی بود |