انوری (مقطعات)/کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت
نسخهٔ تاریخ ۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | انوری (مقطعات) (کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت) از انوری |
' |
کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت | خدای بر همه کامیش داد پیروزی | |
کنون که روی نهد جمله در حقیقت شرع | چه اعتقاد کنی باز گیردش روزی | |
برو که عاقل از این اختیار آن بیند | که کشت تشنه نبیند ز ابر نوروزی | |
ز شعر نفس تو آن بارهای عار کشید | که چون هلال به طفلی درآیدش کوزی | |
ز شرع جان تو آن شعلهای نور کشد | کزو به هر فلکی آفتابی افروزی | |
ولیک تا تو همان عود وزن میسازی | ولیک تا تو همان عود بحر میسوزی | |
تو حرف شرع کی آری برون ز مخرج شعر | تو علم آنت نباشد کزین در آن توزی | |
توراء شرع به آخر همی بری و خطاست | چو عین شعر به آخر بری بیاموزی |