دیوان شمس/چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (چون تو شادی بنده گو غمخوار باش) از مولوی |
' |
چون تو شادی بنده گو غمخوار باش | تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش | |
کار تو باید که باشد بر مراد | کارهای عاشقان گو زار باش | |
شاه منصوری و ملکت آن توست | بنده چون منصور گو بر دار باش | |
اشتر مستم نجویم نسترن | نوشخوارم در رهت گو خار باش | |
نشنوم من هیچ جز پیغام او | هر چه خواهی گفت گو اسرار باش | |
ای دل آن جایی تو باری که ویست | از جمال یار برخوردار باش | |
او طبیبست و به بیماران رود | ای تن وامانده تو بیمار باش | |
بر امید یار غار خلوتی | ثانی اثنین برو در غار باش | |
بر امید داد و ایثار بهار | مهرها میکار و در ایثار باش | |
خرمنا بر طمع ماه بانمک | گم شو از دزد و در آن انبار باش | |
بهر نطق یار خوش گفتار خویش | لب ببند از گفت و کم گفتار باش |